جدول جو
جدول جو

معنی ام سلیمان - جستجوی لغت در جدول جو

ام سلیمان(اُمْ مِ سُ لَ)
دختر ابوحکیم و مادر سلیمان بن ابی خیثمه و از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 244 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ سُ لَ)
ابوالعباس احمد بن محمد بن سلیمان. گویند از اهل مصر بود و صنعت کیمیا (زرسازی) می ورزید. او راست: کتاب الافصاح و الایضاح فی برانیات. کتاب الجامع برانیات. کتاب الملاغم. کتاب المعجونات. کتاب التخمیر. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(تَ مِ سُ لَ)
مهر حضرت سلیمان. خاتم جم. خاتم جمشید:
پیاله در کف من خاتم سلیمان است.
صائب.
رجوع به خاتم جم و خاتم جمشید شود
لغت نامه دهخدا
(اَ سُ لَ)
خروه. (مهذب الاسماء). خروس. دیک. ابوالیقظان. ابوبرائل. ابوسلمان. گال
لغت نامه دهخدا
(جِ سُ لَ)
افسر سلیمان نبی:
دانه ای را که دل موری از آن شاد شود
خوشه اش روز جزا تاج سلیمان باشد.
میرزا صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سِ سُلَ)
ابن عبیدالله بن وهب وزیر المکتفی بالله خلیفۀ عباسی بود. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 287 و 350)
لغت نامه دهخدا
(دِ زِ سُ لَ)
از قلاع غرب ایران است که در شرق شمس الدین عرب درباوی کهکیلویه می باشد. (از جغرافیای غرب ایران ص 129)
لغت نامه دهخدا
(سُ لَ)
چشمۀ شاه سلیمان، واقع در بلوک کوه مره از قریۀ دشت ارجن. (فارسنامۀ ناصری ص 320)
لغت نامه دهخدا
(سُ لَ)
یکی از متنفذان خراسان به نام سید محمد که خود را خواهرزادۀ شاه سلطان حسین صفوی میدانست در حدود سال 1162 هجری قمری در مشهد به مخالفت با شاهرخ افشار نوادۀ نادرشاه برخاست و او را کور کرد و خود به نام شاه سلیمان چند روزی سلطنت یا حکومت کرد و آنگاه به دست یکی از سرداران شاهرخ کشته شد. رجوع به شاهرخ افشار شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ یَ مَ)
صنعا پایتخت یمن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ سُ لَ)
سهله یا رمیله مکنی به ام سلیم. دختر ملحان بن خالد انصاری مادر انس بن مالک از صحابیات و زنی دینداربود. اسحاق بن عبدالله بن ابی طلحه گفته است جد من ابوطلحه که مشرک بود از ام سلیم خواستگاری کرد و او خودداری نمود و گفت اسلام آورد تا همسرش شوم و صداق من اسلام آوردن وی باشد. آنگاه ابوطلحه اسلام آورد و ام سلیم را بزنی گرفت و صداق او مسلمان شدن ابوطلحه بود. (از عیون الاخبار ج 4 ص 70) (لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 253). و رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بو سلیمان
تصویر بو سلیمان
مرغ سلیمان هدهد
فرهنگ لغت هوشیار